راضیه انصاری

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

داستان کوتاه موسی وفرعون

15 اسفند 1390 توسط انصاری
داستان کوتاه فرعون و شیطان

ابلیس وقتی نزد فرعون آمد
وی خوشه ای انگور در دست داشت و تناول می كرد .
ابلیس گفت :
هیچكس تواند كه این خوشه انگور تازه را خوشه مروارید خوشاب ساختن ؟
فرعون گفت : نه
ابلیس به لطایف سحر ، آن خوشه انگور را خوشه مروارید خوشاب ساخت .
فرعون بسیار تعجب كرد و گفت : اینت استاد مردی كه تویی !
ابلیس سیلی یی بر گردن او زد و گفت :
مرا با این استادی به بندگی حتی قبول نكردند ،
تو با این حماقت ، دعوی خدایی چگونه می كنی ؟؟!!


مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

راضیه انصاری

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس